فرهنگ در معنویت مؤثر است. امیرالمؤمنین(ع) در روایتی میفرماید: «النَّاسُ بِزَمَانِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ؛ خصائص الائمه، شیخ مفید/ 115) زمانه، مردم را تربیت میکند، تربیتی که پدر مادرها هم نتوانستهاند اینطوری تربیت کنند! خیلی از پدر مادرها شکایت میکنند و میگویند: فرهنگ جامعه، بچ? ما را از دست ما گرفته برده و خودش دارد تربیت میکند، دیگر بهدست ما تربیت نمیشوند! همانطوری که این روایت هست، روایتی هم هست که میفرماید: «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ»(تحف العقول/280) مردم به مسئولان و مدیران خودشان شبیهتر هستند تا به پدر مادرهای خودشان! [توضیح بیشتر: فرهنگ جامعه بیشتر از پدر و مادر، بچههای ما را تربیت میکند؛ خوب یا بد! حالا چه عاملی در فرهنگ جامعه مؤثر است؟ سیاستمداران بیش از هر عامل دیگری بر روی فرهنگ جامعه مؤثر هستند.]
وضع سیاسی جامعه از چند جهت بر فرهنگ تأثیر میگذارد؛ یکی از جهتِ «منش سیاسیون»! مثلاً اینکه اشرافی باشند یا نباشند. و همچنین خصلتهای زبانی و خصلتهای روحی سیاسیون چگونه باشد. مثلاً اینکه رفتار دفاعی داشته باشند یا نداشته باشند؟ اگر مسئولین سیاسی رفتار دفاعی داشته باشند خیلی زشت است؛ سطح فرهنگی و اخلاقی جامعه را پایین میآورد.
رفتار دفاعی یعنی چه؟ یعنی اینکه عجولانه از خودت دفاع کنی، بد از خودت دفاع کنی، برای دفاع کردن از خودت چند تا حق دیگر را زیرپا بگذاری، تحمل مظلومیت نداشته باشی. در روانشناسی به این میگویند: «رفتار دفاعی» آدمهایی که از شخصیت والایی برخوردار هستند رفتار دفاعی ندارند!
اگر یک سیاستمدار، رفتار دفاعی داشته باشد-به تعبیری که در روانشناسی هست- به نوعی کارش به لجبازی و لجاجت کشیده میشود. و بعد اگر سیاسیون بخواهند مجادله کنند و از خودشان بیصبری نشان دهند، دیگر چه فایدهای دارد که صدهزارتا منبر برای مردم بگذاریم تا به آنها بگوییم: «اخلاقتان را خوب کنید، در خانه دعوا نداشته باشید، بچهها در کلاس، با معلم خوب برخورد کنند» دیگر اینکارها نمیگیرد! طبق فرمایش حضرت امیر(ع)، مردم به امراءشان شبیهتر هستند.
نکته دیگر اینکه؛ شما ممکن است صدتا مدیر خوب داشته باشید و فقط دهتا مدیر بد داشته باشید. یا اینکه صدتا سیاستمدار خوب داشته باشید، و فقط دهتا سیاستمدار بد داشته باشید، اما معمولاً نتیجه تابع اخصّ مقدمتین است! عرص? سیاست که جای ریسک کردن نیست که بگوییم: «همهجا آدم خوب و بد هست!» عرص? سیاست جای این حرفها نیست! میبینید همان تعداد اندک از مدیران بد، نتیج? خودش را نشان میدهد. و بهسرعت در جامعه، یک وضعی پدید میآید که دیگر نمیشود آنرا جمع کرد!
منش سیاستمداران، در فرهنگ جامعه خیلی مؤثر است. مثلاً اگر سیاستمداران برای خودشان حقوقهای کلان ببندند، دیگر چطوری میشود به این جامعه گفت که «بهخاطر خدا کار کنید؟!» در کدام منبر میشود این حرف را زد؟ خُب مردم میگویند: این آقایی که مدیر شده، و باید از خدایش باشد که توفیق خدمت پیدا کرده است، اما او دارد ده برابر ما پول میگیرد، پس معلوم میشود که قیامت خبری نیست!! چرا ما که عوام هستیم باید مخلص باشیم، ولی در آن بالاها، هیچ خبری از اخلاص نیست! حالا اگر او اینقدر زیاد حقوق نمیگرفت که نمیمرد! مدیریت کلان مگر چقدر زحمت دارد؟! و مثلاً الان او چه هنری کرده که این همه حقوق برایش ببندند؟!
یک مدیری که مسئولیت کلان دارد خود به خود یک سری مسائل رفاهی در اختیار او قرار میگیرد؛ مثلاً یک یا دو سه تا منشی و افراد دیگری هستند که بهخاطر او دارند حقوق میگیرند؛ تلفن میگیرند، تماس میگیرند، متنش را مینویسند، یا اینکه رانندهای هست که او را میبرد و میآورد. و هم? اینها پای این مدیر حساب میشود. همچنین کلی افتخارات در اطرافشان هست، کلی اعتبار پیدا میکند، بچهاش با این اعتبار، چهارتا معامل? شیرین بههم میزند که بچههای ما هیچوقت از این معاملههای شیرین گیرشان نمیآید!
همهچیز را که با پول نباید قیمتگذاری کرد! مگر شهدا و رزمندگان، همهچیزشان را با پول قیمتگذاری کردند؟! میشود یکطور دیگر هم زندگی کرد! البته قصد بنده از این سخنان هم طعنه زدن و تکه انداختن نیست! البته این فضایی است که در جامعه نسبت به آن حساسیت هست، ولی من نمیخواهم از این حساسیت، برای بحث استفاده کنم و حتی نمیخواهم این حساسیت را تحریک کنم.
پس یکی از عوامل مؤثر بر فرهنگ، منش مدیران جامعه است. عامل بعدی، قانونگذاری است، یعنی سیاسیون با این قوانینی که وضع میکنند، طوری بر فرهنگ جامعه تأثیر میگذارند که دیگر نمیشود با تعلیم کتاب و حکمت-و با هزارتا درس و بحث اخلاقی- بر فرهنگ جامعه تأثیر گذاشت!
بعضی وقتها میبینیم که در مجلس شورای اسلامی-بهصورت خیلی ظریفی- قوانینی تصویب میشود که ظاهراً خلاف بیّنِ احکام شرع نیست، اما وقتی اینها را دانه دانه در کنار همدیگر میگذاری، میبینی که خیلی نزدیک به آن فضای فمنیستی میشود که صهیونیستها برای نابود کردن خانواده آوردهاند! و بعد هم یک شخص عاقلی نمیآید اینرا یک جمعبندی کند و آثار روانی این بست? قانونی را در مردم بررسی بکند و ببیند که «آیا خودِ این قوانین، عامل اضمحلال خانواده نمیشود؟!»
طبیعتاً شورای نگهبان، قوانین را کنترل میکند، اما بنده خبر ندارم که آیا شورای نگهبان در طراحی نظامات اجتماعی، آن کار دقیق را انجام میدهند یا نه؟ آیا این قانون از نظر شرعی اشکالی دارد؟ نه! هر کدام از این قوانین، به تنهایی از نظر شرعی اشکالی ندارند، اما وقتی در کنار همدیگر قرار میگیرند، مشکل ایجاد میشود.
قوانین اقتصادی مصوب تک تک اشکال ندارد، اما در کنار هم به نظام «بانکداری» فعلی تبدیل میشود
مثلاً در قوانین اقتصادی، آیا مضاربه اشکال دارد؟ نه! فلان موضوع اشکال دارد؟ نه! فلان موضوع اشکال دارد؟ نه! اما اینها در کنار همدیگر، به این نظام بانکداری موجود تبدیل میشود. و بعد میبینی که مثلاً سهم تعاونیها در بودجه 25درصد است اما 5درصد بیشتر جذب نمیکنند! خُب معلوم است که با این وضع بانکها، تعاونی سود نمیدهد و لذا کسی به سراغ تعاونی نمیرود! آنوقت ما اگر بخواهیم با فرهنگسازی، وضع معیشتی مردم را درست کنیم، جبران نمیشود.